زبان تُورکی را نباید در پستوی خانه نهان کرد

+0 به یه ن

 محمد رحمانی فر

پسوند جعلی “آذری” را به انتهای نام پروفایل خود چسبانده و همچون مأموران کافکایی بدون هیچ گونه پیش‌زمینه‌ای و بدون هیچ‌گونه تفهیم اتهامی مرا به “محاکمه” (۲) میکشد و پس از اینکه مرا با انواع تهدیدها و برچسب‌زنی‌ها و اتهامات بی‌اساس مواجه می‌سازد اظهار می‌نماید که “ما خودمان تورکیم و تورکی زبان مادری ماست و برایمان عزیز است. اما فارسی هم زبان ملی ماست و اجازه نمی‌دهیم کسی با آن دشمنی بورزد…”

حرف‌هایش که تمام می‌شود، من همچون آقای “ک”(۳)، و شاید هم به شیوه‌ای متفاوت، سعی می‌کنم ابهامات موجود را برطرف نمایم. در درون خودم خطاب به این مأمور کافکایی می‌گویم:

[اولا] اگر شما تورک هستید و زبان مادریتان تُورکی است، پس این پسوند آذری را چرا به آخر نام خود چسبانده‌اید؟ بالأخره برای ما مشخص کنید که شما تورک هستید یا آذری؟

ثانیاً با استناد به کدام مستندات قانونی ادعا می‌کنید که زبان فارسی “زبان ملی”! ماست؟

ثالثاً در کدام یک از نوشته‌های من مصادیق دشمنی با زبان فارسی را مشاهده کرده‌اید؟ اصلاً چرا باید من یا هر کس دیگری با هر زبان دیگری دشمنی داشته باشد؟ مگر ممکن است یک زبان به خودی خود مایه دشمنی باشد؟

شما هیچ جمله‌ای نمی‌توانید در نوشته‌های من پیدا کنید که از آن بوی دشمنی با زبان فارسی به مشام برسد. تسلط من به زبان و ادبیات فارسی اگر بیشتر از شماها نباشد،قطعاً کمتر از شماها نیست. من چندین کتاب به زبان فارسی تألیف و یا ترجمه کرده‌ام. (یعنی، بیشتر از شماها به این زبان خدمت کرده‌ام.)

پس دلیل این همه تهدیدها، برچسب‌زنی‌ها و اتهامات بی‌اساس چیست؟ جز این است که شما دشمن زبان مادری خویش هستید و حمایت من از این زبان را برنمی‌تابید؟

شما فکر می‌کنید با تکرار جمله کلیشه‌ای “ما خودمان تورکیم و تورکی زبان مادری ماست و برایمان عزیز است.” می‌توانید سر و ته قضیه را هم بیاورید و بهانه‌ای برای توجیه دشمنی‌های خویش با زبان مادریتان پیدا کنید؟

اگر زبان تُورکی واقعاً برایتان عزیز است چرا آنگونه که برای زبان فارسی دلسوزی می‌کنید برای زبان مادریتان دل نمی‌سوزانید؟ (دقت کنید که گفتم “آنگونه”)؛ یعنی، اینکه من از شما انتظار ندارم برای زبان مادریتان بیشتر از زبان فارسی دلسوزی کنید. بلکه از شما می‌خواهم زبان مادریتان را هم درست به اندازه زبان فارسی “عزیز” بشمارید.

لازمه عزیز شمردن یک زبان دلسوزی برای آن زبان و خدمت به آن زبان است. لازمه عزیز شمردن یک زبان تلاش برای تقویت آن زبان و تقلا برای جلوگیری از مرگ یا استحاله آن زبان است.

من از شما می‌پرسم: اکنون کدام یک از این دو زبان بیشتر در معرض خطر نابودی یا استحاله قرار دارد؟ آیا زبان فارسی که سالانه بودجه‌های سرسام‌آوری از محل بیت‌المال برایش صرف می‌شود و ده‌ها نهاد و بنیاد با هزاران استاد و معلم و پژوهشگر مشغول تقویت و گسترش آن در اقصا نقاط عالم هستند، با یک نوشته یک صفحه‌ای من به زبان مادریم که زبان مادری شما هم است به خطر می‌افتد ولی زبان تُورکی که از کوچک‌ترین حمایتی برخوردار نیست و امکان تدریس در مدارس برایش فراهم نیست و حتی امکان ظهور و بروز در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های پرمخاطب تلویزیونی و رسانه‌های سراسری هم برایش مهیا نیست با هیچ خطری مواجه نمی‌باشد؟

آیا همین که ادعا کنیم زبان مادریمان برایمان عزیز است، کفایت می‌کند. آیا تلاش برای نهادینه کردن زبان مادری در زندگی فردی و اجتماعیمان به منزله دشمنی با سایر زبان‌هاست؟ به راستی شما در زندگی فردی و اجتماعی خویش چه جایگاهی برای زبان مادری خویش قائل هستید؟

آری من مخالف پنهان کردن زبان تُورکی در پستوی خانه‌ها هستم. حرف من این است که زبان تورکی باید در زندگی فردی و اجتماعی ما جاری و ساری باشد تا ما بتوانیم در کنار نقش ارتباطی آن از کارویژه‌های شناختی(cognition)، هویتی، آموزشی و تربیتی آن نیز بهره‌مند شویم.

 پ ن:

۱- شاملو: “عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد”

۲و۳- اشاره به رمان مشهور فرانتس کافکا با عنوان “محاکمه”



  • [ ]