آلان؛ نام بومی ناحیه تاریخی صحرای تبریز
(قدرت ابوالحسنی ساغالان)
1) مقدمه
بین شهرهای تبریز و صوفیان، دشت وسیع همواری وجود دارد که نواحی همجوار آن از سه طرف کوهستان بوده، یک سویش هم دریاچه اورمیه میباشد. در کتب تاریخی از این دشت، با عنوان صحرا یاد شده است. به خاطر تعلقش به تبریز، آن ناحیه صحرای تبریز نامیده گردیده است. همچنین، به دلیل مرکزیت داشتن شهر سردرود (سردری) در آن محال، نامش سردرود و صحرا و اسامی منتج از آن، یعنی سرد و صحرا، سرد صحرا و سردصحرا نیز مکتوب گشته است. شایان ذکر است، به این منطقه دشت تبریز نیز گفته میشود. به هر حال در قسمت دوم، در مورد ناحیه تاریخی صحرای تبریز و اسامی مکتوب آن، با ارائه مثالها بحث خواهد گردید.
در مبحث سوم، دلایل مستندی مبنی بر کوتاه شده بودن سرد از سردرود در نامیده های مکتوب این ناحیه اقامه خواهد گردید. همانطوریکه ملاحظه خواهد شد، در برخی اسناد تاریخی برای ناحیه مورد بحث، اسم سردرود و صحرا ذکر شده، در برخی دیگر سرد و صحرا. برای درب واحد گجیل (گجیل قاپیسی)، هم نام دیگر سردرود ضبط گردیده، هم سرد. محله یا کوی واحدی در تبریز نیز، با اسم سردرود یا سرد نام برده شده است. مطلب دیگر اینکه، نام بلوک سرد صحرا یا سردصحرا در اسناد زیادی برای این ناحیه استفاده گردیده است. در اینمورد باید گفت، صفت سرد در این ترکیبات، برخلاف آنچه خیلیها میپندارند، مشخص کننده سردی نسبی صحرا نبایستی باشد. زیرا، آب و هوای این دشت و صحرا در مقایسه با اطراف کوهستانی آن بطور طبیعی گرمتر بوه و سردتر نیست. یعنی، به این صحرا و دشت تبریز صفت سرد اطلاق کردن غیرطبیعی و بی مسمی میباشد! بلکه، سرد کوتاه شده سردرود میباشد.
در قسمت چهارم، جهت آشنایی خوانندگان با موضوع مهم فارسیزاسیون، بحثی با عنوان فارسیزه کردن توپونیمهای ترکی در نوشته ها گنجانده گشته است و مثالهایش هم از محال مورد گفتگو، ذکر گردیده اند. در آن قسمت همچنین، در مورد قانون هماهنگی اصوات در زبان ترکی توضیحاتی بیان شده است.
کلمه صحرای مکتوب گشته در نام محال مورد بحث، توسط مردمان بومی برای نامیدن این ناحیه استفاده ای ندارد و به نظر میرسد، ترجمه فارسی گشته از یک اسم بومی باشد. آن نام بومی، در میان اهالی روستاهای این ناحیه و نواحی همجوار جستجوهای ناموفق شده است و احتمالا، نام مورد اشاره منسوخ گردیده است. با وجود این، همانطوریکه در قسمت پنجم و نهایی مقاله خواهد آمد، کلمه صحرا، در لغتنامه های فارسی به معنای زمین هموار و فراخ ضبط گشته که برای توصیف ناحیه مورد بحث، هم معنی کاملا مناسبی میباشد. کلمه آلان (Alan) نیز، به همان معنی در فرهنگ های ترکی ضبط شده است. همچنین آلان، در اسامی سه روستای کهن محال مورد بحث به نامهای آلاندوز (Alanduz)، آبالان (Abalan) و ساغالان (Sağalan) منعکس گشته است که در سه قسمت از نظر جغرافیایی متفاوت آن دشت وسیع واقع گشته اند و این موضوع، منعکس کننده رواج آلان در میان ترکان بومی برای این ناحیه در گذشته است. بدلیل قرار گرفتن در این جلگه هم، هر سه اسم مکان مذکور در رابطه با آلان بوده است و همانگونه که خواهد آمد، با آن ریشه یابی گردیده اند. آلاندوز (از محلات فعلی سردرود و با نام رسمی القلندیس)، بازتابنده موقعیت اوایل آلان و ریشه آن آلان دوز (Alan düz) یا آلان دیز (Alan diz) بوده است. آبالان (نام قدیم و اصلی مایان سفلی)، در مرکز آلان قرار گرفته و ریشه اش، آباآلان (Aba alan) بمعنی آلان مادری، اصلی و مرکزی میباشد. ساغالان (سهلان) نیز، سمت راست آلان تبریز بوده و ریشه آن، ساغ آلان (Sağ alan) میباشد. بعلاوه، نمونه مشابه آلان تبریز، آلان سراب میباشد که راجع به آنهم، عنوانی گنجانده شده است.
کامل مقاله آلان را از اینجا بخوانید:
https://uploadkon.ir/uploads/061d26_25Alan.pdf